مستم کرد

سلامتا کنون 999 تا پیام بهم دادیدپیام های محبت آمیزشعر های زیبامطالب آموزندهشکسته نفسی هانکات ادبیهشدارهاتبریک هاتقویم هاشعر هانثرهامتلکهاتیکه هااما پیام هایت مراجادو میکردبارها میخواندم شانساعتها بهشون فکر می کردمو روزها خوشحال بودماز این کهبیادم بوده ایبرایم وقت گذاشتیو نوشتیو این یعنیمهربانیو من مدیون این مهربانی هستم .اما دریغ ازپیامیکه درآن خودت را ببینمیا بفهمم کجای داستانت هستمیا قصه مان را بخوانمحتی قصه ای که گذشتهو دیگر نیستهمیشه در کنایه و لفافههمواره رازآلود و مبهم ودوست دارم هزارمین پیاموصف من و تو باشهشعر باشهنثر باشههر چی که باشهبرای اولین و آخرین بارخواهش میکنم .همین یکبارمیخوام پاسخ سوالی بزرگ رااز درون آن بجویمشاید چراغ آینده ام باشدشاید نجات یابم از این برهوت خالی از جواب .تا مرز نخواستن و نتوانستن بشکندبگو تا آرام شومتا شاید آرام شومشاید# مسافرپ . ن : با نهایت احترام ودر هر حال برایم عزیزیدو میمانیدعهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیردبوستانیست که هرگز نزند باد خزانش مستم کرد...

سلام باز پاییز شد ...فصل شروع قصه آغاز فصل پنجمی در فصول چهارگانه و فصل قصه ای به رنگارنگی برگ های پاییزو به دلچسبی خرد شدن برگ های خشکزیر پای آنهایی که راه میرونداما نه از راه می فهمندو نه از مناظر راهو باز بی تو ... یاد آن روزها بخیر دلم برای آن روزها آن سوزها آن نازها و نیازها تنگ شده .دلم برای آن یار شیرین تنگ شده اویی که با او تجربه کردم شادی ها و تلخی هایی که به خاطر او برایم شیرین اند .و فقط یادی مانددر خاطر و داغی ماند بر دل # مسافر پ . ن : مهر بر شما مبارک خداقوتمهربان مهر بانمهرساز مهربان مهر پاینده و نورت تابنده مستم کرد...

تماس گرفتم خدمتتون جواب ندادید سیستم گویاتون ناگویا شده بود . بفرمایید برای سال جدید برنامه جدید نصب کنند مشکل سال قبل پیش نیاد مستم کرد...